اون پرنده تو بودی
پیرهن ابرو درید
رفت و گم شد تو غرور
رفت و از همه برید
اون که روی عاشقی
طرح دلتنگی کشید
جفت پر شکستشو
توی تنهایی ندید
بندگردان :
(من اون پرندم گنگ و خسته
هر پر پاکم رویهء سنگه
هر یه پری که رخت تو بود
حالا واسه خاک رختی قشنگه )
توی واپسین نفس
تو یادمی هم پرواز
باز تو میتونی فقط
باشی برام نفس ساز
بیا هم هوای من
برای من صمیمی
منو از اینجا ببر
تو ای جفت قدیمی
..بندگردان..
من هنوز تشنه ی نورم
تشنهء دشت خورشید
زود بیا که باد غربت
همهء پرامو چید
بیا هم هوای من
فقط تویی صمیمی
منو از اینجا ببر
توای جفت قدیمی
..بندگردان..
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0